اگرچه دوکلمه حس و احساسی یک معنی را می دهند اما در بحث مارکتینگ و بازاریابی این دوکلمه متمایز از یکدیگر هستند و از برخی جهات نیز با یکدیگر تفاوت دارند. ما در ادامه تفاوت های بازاریابی حسی و احساسی را مورد بررسی قرار می دهیم، همراه ما باشید.
بازاریابی حسی چیست؟
در بازاریابی حسی، یک یا چند حواس پنچگانه انسان درگیر می شود. خوبی این بازاریابی این است که در ابتدا مشتریان جذب شده و در ادامه نیز به مشتریان وفادار تبدیل می شوند. برای درک بهتر این موضوع بهتر است با یک مثال این مطلب را بیان کنیم. برای مثال عطر فروشی را در نظر بگیرید برای اینکه مشتریان زیادی را جذب کند نمونه عطر خود را پیشنهاد می کند. این کار موجب تحریک حواس پنچگانه مشتریان می شود و از طرفی آنها را برای خرید عطر آن هم مناسب سلیقه شان راهنمایی می کند. در نهایت مشتریان با هیجان بیشتری عطر مورد علاقه خود را انتخاب می کنند و علاوه بر آن تبدیل به مشتریان وفاداری نیز می شوند.
مزایای بازاریابی حسی
در بحث بازاریابی و مارکتینگ، بازاریابی حسی با مزیت های زیادی بر کسب و کار همراه است. از مهمترین این مزیت های می توان به موارد زیر اشاره کرد:
افزایش تعامل و وفاداری مشتریان به برند
وفاداری مشتریان بدین معنی است که بین مشتریان و صاحبان برند یک رابطه عمیق و پایدار برقرار می شود. این بازاریابی با تحریک حواس پنجگانه مشتریان موجب افزایش تعامل مشتریان با برند می شود و یک تجربه عاطفی عمیق و ماندگاری را برای هر دو طرف به وجود می آورد.
بهبود تجربۀ مشتری
از دیگر مزیت های بازاریابی حسی می توان به بهبود تجربه مشتری اشاره کرد. این حس خوشایند با تحریک حس پنجگانه موجب بهبود تجربه مشتریان می شود. به عنوان مثال زمانی که مشتریان در فصل گرم تابستان وارد یک فروشگاه خنک و خوشبو می شوند قطعا احساس خوبی خواهند داشتند و ممکن است چندین بار دوباره به آن فروشگاه سر بزنند.
افزایش آگاهی و رضایتمندی بالا از برند
بازاریابی حسی با بهبود تجربه مشتری در نهایت موجب رضایتمندی آنها از برند مورد نظر می شود. از طرفی رضایتمندی بالا از برند نیز موجب می شود تا با هر فرصتی که پیش می آید مشتریان از کسب و کار شما جلوی دوستان و اطرافیان به خوبی تعریف کنند. این کار موجب ترغیب بقیه می شود تا از کسب و کار شما استقبال کنند و جذب برند شما شوند.
بررسی بازاریابی حسی و احساسی
هدف بازاریابی حسی و احساسی، ارتباط برقرار کردن با مشتریان است اما با این تفاوت که هر دوی آنها روش های متفاوتی را برای این کار به کار می گیرند. برای ایجاد یک تجربه خرید و به یاد ماندنی مشتریان، بازاریابی حس، حواس پنجگانه اعم از لامسه، شنوایی، بینایی، چشایی و بویایی را تحریک می کند. اما در بازاریابی احساسی اغلب احساسات مشتریان اعم از غم، شادی و ترس درگیر می شود. در بازاریابی حسی برای بهبود تجربه خرید مشتریان از عناصر مختلفی همچون رنگ، بو، طعم، بافت و نور موسیقی استفاده می شود برای مثال در بازاریابی حسی از چاپ روبان تبلیغاتی استفاده میشود روبان به دلیل ظرافت و زیبایی هم نقش تبلیغات را بازی میکند و هم قلب مشتری را می رباید. به طور مثال یک رستوران برای جذب مشتریان از موسیقی و نورپرازی مناسب استفاده می کند. در بازاریابی احساسی برای متقاعد کردن مشتریان از احساسات انسانی همچون شادی، غم و.. استفاده می شود. در این نوع بازاریابی هدف ایجاد یک ارتباط عاطفی عمیق، جذب مشتریان بیشتر و همچنین تبدیل مشتریان به مشتریان وفادار و ماندنی است. بنابراین می توان این طور بیان کرد که هدف بازاریابی حسی، ایجاد یک تجربه لذت بخش از طریق تحریک حواس پنجگانه است در حالی که بازاریابی احساسی، برقراری یک رابطه عاطفی با مشتریان است. در هردوی این بازاریابی روش های به کار گرفته شده موجب افزایش فروش و وفاداری مشتریان می شود.
سخن پایانی در بازاریابی و مارکتینگ هر دوی بازاریابی حسی و احساسی به کار گرفته می شود.اگرچه این دو کلمه در ظاهر به یک معنی دیده می شود اما در بحث بازاریابی و مارکتینگ متفاوت از یکدیگر به کار می روند. با این تفاوت که بازاریابی احساسی بیشتر احساسات مشتریان اعم از شادی و غم را درگیر می کند. در بازاریابی حسی نیزبا تحریک حواس پنجگانه مشتریان جذب برند می شوند. این دو نوع تبلیغات نتیاج مثبتی را برای برند به همراه دارند. به کارگیری این دو روش موجب فروش بالا، رضایتمندی مشتریان می شود.